روایتی مختصر از سوءمدیرتی هفت ساله/ نقش دولتی‌ها در عدم توسعه‌یافتگی چهارمحال و بختیاری

چهارمحال و بختیاری_گروه سیاسی| چهارمحال و بختیاری نام استانی است که با محرومیت و توسعه نیافتگی عجین شده است؛ استانی که شهرستان‌های کوهرنگ، اردل و لردگانش در صدر جدول محرومیت در کشور قرار دارند و در وصف محرومیتش صدها خبر از همین رسانه منتشر شده است. در این نوشتار سعی داریم مختصرا به یکی از دلایل محرومیت چهارمحال و بختیاری و عدم ریل‌گذاری برای توسعه‌اش در سالیان گذشته بحث کنیم؛ بدون شک قرار گرفتن در بن‌بست، فرار نخبگان از استان، نگاه ارباب رعیتی حکومت پهلوی، نداشتن صنایع و معاون غنی و ده‌ها مورد دیگر جزو عوامل هستند که در تحلیل چرایی عقب‌ماندگی چهارمحال باید مورد بررسی قرار بگیرند؛ در این مطلب سعی داریم مختصرا به نقش سوءمدیریت استانی در تثبیت وضع موجود بررسی کنیم. پاسخ به یک شبهه احتمالا بعد از انتشار این مطلب، اولین توجیه برخی‌ها برای به حاشیه بردن اصل قصه، سیاسی جلوه دادن انتقاد است که باید به عرض برسانیم آرشیو این رسانه مملو از اخبار عملکردی مدیران متعدد در استان است و بنا به بضاعت‌مان تلاش کردیم خدمات دولت‌های متعدد را به سمع مردم برسانیم؛ بیان انتقاد آتی نافی زحمات مدیران فعلی و سابق نیست؛ اما دلیل ما برای انتشار این گزارش در شرایط فعلی این است که تا فضای کشور خیلی انتخاباتی و سیاسی نشده بتوانیم انتقادات خود را طوری مطرح کنیم که مورد سوءاستفاده جریانات سیاسی قرار نگیرد. و اما اصل داستان شهرستان‌های ده‌گانه چهارمحال و بختیاری، امروز با انباشی از مشکلاتی مواجه است که نقش سوءمدیریت در حل نشدن یا پیدایش این مشکلات غیرقابل چشم‌پوشی است؛ سوءمدیریت، نبود تجربه کافی در مدیران اجرایی، دخالت نمایندگان و برخی از کانون‌های قدرت در انتصابات، بی‌حالی و پاس‌کاری مشکلات مردم از جمله مهم‌ترین عوامل سیاسی و مدیریتی در چهارمحال و بختیاری است. برای اثبات این ادعا و برای روشن شدن موضوع مصادیقی از برخی از ابرمشکلات جزیی(!) این استان ارائه می‌کنیم تا نشان دهیم بسیاری از مشکلات این استان نه به برجام و فروش نفت ارتباط چندانی دارد و نه به تصمیمات کلان پایتخت؛ بسیاری از این مشکلاتی که امروز مردم چهارمحال و بختیاری را رنج می‌دهد هم در اختیارات مدیران استانی است و هم امکانات و توان لازم برای حل مشکلاتش را در اختیار دارند. بیگانه بودن مدیران دولتی با مشکلات بخش‌های تولید ماه‌های آخر سال جهش تولید در حال اتمام است درحالی که دست مدیران دولتی خالی‌تر از قبل است، بیش از 70 درصد صنایع و واحدهای تولیدی این استان راکد و یا تعطیل شده‌اند؛ کارگران بسیاری بیکار شده و صنعت‌گران و سرمایه‌گذاران زیادی از این استان فراری شدند (شما بخوانید فراری داده شدند)! کارگران اخراجی| قریب به یک هزار کارگر اخراجی از یک واحد تولیدی (تاکید می‌کنم فقط از یک واحد تولیدی) در سال‌های 95 تا 97 اخراج شدند؛ اخراج کارگران و بیکاری و ایجاد هزاران مشکلات فرهنگی و اجتماعی دیگر به کنار؛ مطالبات کارگران را هم پرداخت نکردند و با سوءمدیریت مثال زدنی(!) چشم‌شان را روی حقیقت بستند. بعد از اینکه موضوع در ماه‌های اخیر همین سال 99 رسانه‌ای شد و مورد توجه گروه‌های مطالبه‌گر قرار گرفت، آقای استاندار و برخی دیگر از آقایان تازه یادشان افتاد که چنین واحد تولیدی در استان وجود داشته است! از اخراج کارگران و عدم پرداخت مطالبات‌شان که کلا بی خبر بودند و وقتی خبرنگار فارس از استاندار این موضوع را مطالبه کرد، عالی‌ترین مقام دولت در بیکارترین استان کشور اظهار بی‌اطلاعی کرد.   تولیدکننده الیاف| یا مثلا جالب است بدانید یک واحد تولید الیاف در قطب دامداری کشور که از دولت محترم نه تسهیلات می‌خواهد و نه زمین و نه هیچ امتیاز ویژه‌ای؛ این واحد تولیدی از مدیران این استان می‌خواهد هماهنگی ایجاد کنند تا پشم دام‌ها قبل یا بعد از ذبح به وی فروخته شود تا مجبور نباشد پشم از ایتالیا و آلمان وارد کند! ولی ظاهرا این خواسته زیادی از مدیران است و پس از بی‌اعتایی‌های مکرر، سرمایه‌گذار می‌گذارد و از خیرش می‌گذرد؛ بعد از قریب به دو دهه فعالیت تنها و تنها به دلیل عدم همکاری مسؤولان استانی در تهیه پشم، واحد تولیدی فوق در سال جهش تولید تعطیل می‌شود و کَک کسی هم نمی‌گزد! (جزییات بیشتر)   اوج فاجعه| اوج فاجعه اینجاست که تولیدکننده واحد تولیدی که برای اخذ تسهیلات به یکی از مدیران ارشد اقتصادی این استان مراجعه می‌کند، به جای دلگرمی، مشاوره و خداقوت، وی را با تعابیری برخلاف شعار سال دلسرد می‌کنند. چند ماه از وعده یک هفته‌ای استاندار گذشته؟ مثال دیگر که سوءمدیریت در چهارمحال و بختیاری و عدم پیگیری مسایل از سوی مدیران را به خوبی ایجاد می‌کند، گاوداری سیرک است؛ داستان از این قرار بود که بنیاد مستضعفان تصمیم می‌گیرد در قطب بیکاری کشور یک گاوداری 6 هزار راسی ایجاد کند، تا هم صنعت دامپروری و کشاورزی استان تقویت شود و هم بیکاری کمی کاهش پیدا کند؛ تا اینجای کار همه چیز خوب است؛ مشکل از آنجا شروع می‌شود که صدور مجوزات را به استان می‌سپارند؛ استاندار و سایر مدیران متعهد می‌شوند از تاریخ 15 شهریور به مدت یک هفته تمام مجوزات را اخذ کنند تا بنیاد هم با آورده خود که 350 میلیارد تومان بود کار را آغاز کند. جالب است شما هم در جریان باشید که تا این لحظه مجوزی اخذ نشده و در آذرماه جاری نماینده بنیاد اعلام کرده با توجه به گران شدن مصالح بیش از 100 میلیارد تومان خسارت دیده است! (جزییات بیشتر) به نظر شما اگر اسم این رفتار را فراری دادن سرمایه‌گذار نگذاریم؟ بی‌اهمیتی به موضوعات حساس اجتماعی (و حتی امنیتی) داستان ترکیدن خط لوله انتقال نفت سرخون را شاید شنیده باشید؛ احتمالا این را هم شنیده‌اید که نماینده ولی فقیه وقتی در سال‌های گذشته به این منطقه سفر کرده بود تذکر جدی در این خصوص به مسؤولان دادند؛ غیر از آن چند ماه قبل از ترکیدگی این خط لوله خبرگزاری ما هم چندین گزارش از بحرانی بودن وضعیت مردم و عصبانیت به حق مردم تهیه و منتشر کرد؛ اما گوش شنوایی نبود که نبود… (اینجا و اینجا را بخوانید) بعد از تذکرات مکرر رسانه‌ها و امام جمعه و حتی طرح موضوع در نماز جمعه شهرکرد و پس از شنیده نشدن صدای مطالبات مردم، بلاخره لوله نفت دچار ترکیدگی و آتش سوزی شد و صدها میلیارد خسارت به مردم و محیط زیست و منابع آبی و خاکی وارد شد. جالب است جز تحرکات مقطعی و لحظه‌ای از مسؤولان که مربوط به همان ساعات اولیه ترکیدگی لوله بود، تا این لحظه هیچ اقدام جدی از سوی مسؤولان دولتی برای حل این مشکل نشده است؛ در واقع لوله نفت ترمیم شد و مسؤولان هم انگار کارشان دیگر تمام شد. وعده‌های سرخرمن مسؤولان و بی‌اعتمادی مردم وعده‌های معاون رئیس‌جمهور یا به تعبیر بهتری رئیس سازمان برنامه و بودجه در این استان هم خود حکایتی دیگر است؛ نوبخت در شهریور ماه 98 فریاد می‌زند که تا آبان ماه 98 باید پروژه‌ کمربندی غرب شهرکرد و اتصال به سامان و چهارخطه شهرکرد بروجن تمام شده باشد؛ تعجب نکنید اگر بدانید شهریور 98 که هیچ؛ بهمن 99 هم دارد تمام می‌شود و این پروژه‌ها که کمتر از چند ده کیلومتر هستند هنوز تمام نشده‌اند. بن_بروجن، و دیگر هیچ! پروژه انتقال آب شرب از به به بروجن یک مصوبه هیات دولت نهم و یازدهم است، هم مصوبه هیات دولت است و هم جزو پروژه‌های ملی. یادش بخیر آقای جهانگیری قول داده بود تا پایان سال 96 افتتاح شود! سال 99 هم در حال اتمام است و قول معاون رئیس جمهور و استانداران این استان هم برای بار دیگری نقض شد. اذعان مدیران کشوری به سوءمدیریت در چهارمحال و بختیاری این جملات را با هم بخوانیم: “متاسفانه نظام اداری استان چهارمحال و بختیاری کارشکن است و هیچ مسؤولی حل مشکلات مردم را وظیفه خود نمی‌داند و مدیران دغدغه‌‌ای برای پیگیری، شناسایی و جذب سرمایه‌گذار ندارند و  از سر بخل، حسادت، منفعت‌خواهی و سنگ‌اندازی‌های بی‌مورد سرمایه‌گذاران را از سرمایه‌گذاری ناامید می‌کنند و به همین دلیل فرصت‌های بسیاری از بین رفته است.” اظهارات فوق، ادعای معاون اقتصادی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی است که در دیدار با نماینده ولی فقیه در چهارمحال و بختیاری مطرح کرده بود. (متن کامل سخنان معاون وزیر رو اینجا بخوانید) چهارمحال و بختیاری سکوی پرتاب مدیران لازمه مدیریت در سطوح عالی در کشور یا کلان‌شهرها، مدیریت در استان‌ها یا شهرهای کوچکی است تا هم فرد آزموده شود و هم توشه‌ای از رزومه برای خود دست و پا کند برای صعود به پله‌های بالاتر در عرصه سیاست؛ تا حالا شده از خودتان بپرسید چرا کسی که مسؤول ستاد انتخاباتی یک نامزد بوده، بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری حتما باید استاندار یک استان شود؟ اگر فرد توانمند نباشد و از نظر مدیریتی ضعیف باشد، اینجاست که نگاه‌های به استان‌های ضعیف مانند چهارمحال و بختیاری معطوف می‌شود؛ فردی را بدون تجربه و رزومه مدیریتی از هزار کیلومتر آنطرف‌تر بگذارید استاندار یک استان فقط چون رئیس ستاد انتخاباتی بوده! خروجی کار می‌شود عدم تعهد به استان، نداشتن تیم برای مدیریت، بی اطلاع بودن نسبت به ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها و مشکلات متعدد دیگری که از شرحش می‌گذریم؛ یک نکته مهم این است که اگر راس یک مجموعه فردی ضعیف و ناتوان باشد طبیعتا در در حالت عادی دنبال زیردستانی به نسبت ضعیف‌تر از خود می‌گردد تا ضعفش آشکار نشود؛ نتیجه می‌شود وضعیت مدیران جدید جهاد کشاورزی، صنعت و معدن، میراث فرهنگی، اداره کار، بهزیستی و… مدیریت بیمار حاکم بر فضای استان تغییر مکرر فرماندار کیار در مدت دو سال گذشته، برکناری فرماندار کوهرنگ و بازگرداندن همان فرد بعد از چند ماه، تغییر فرماندار لردگان و انتصاب فردی که همزمان در استانداری مدیرکل حوزه معاونت سیاسی است به عنوان سرپرست فرمانداری (آن هم شهرستانی که حدود 170 کیلومتر مسیر کوهستانی با مرکز استان فاصله دارد)؛ برکناری مدیرکل روابط عمومی و انتصاب رئیس حوزه ریاست استانداری با حفظ سمت و چندین مورد دیگر که نشان از مدیریت بیمار حاکم بر استان دارد. نکته پایانی غرض از گردآوری مطالب فوق، آگاه سازی مردم نسبت به عملکرد مدیران چهارمحال و بختیاری است که با کم توجهی هفت سال استان را درجا نگه داشتند و اجازه ندادند مانند بسیاری از استان‌های همجوار که در این سال‌ها پیشرفت‌های چشم‌گیری داشتند، رو به توسعه حرکت کنیم. انتهای پیام/3339/م

دیدگاهتان را بنویسید